دوران مدرسه كلاس اول دبستان
شکوفه من به مدرسه میرود یه جورایی کلافه بودم مدرسه مورد نظر را برای پرهام پیدا کرده بودم ولی دوست داشتم غیرانتفاعی میرفت که بابا علی هزار دلیل و برهان اورد که مدرسه دولتی باید بره و ما هم رفتیم ثبت نامش کردیم خیلی مواظبش شدم سرما نخوره که خداروشکر سرما نخورد روز جشن شکوفه ها بود روز توزیع کتابها و اشنایی با معلم از کل مدرسه شش نفر گریه میکردن که پنج نفرشون اروم شد و یکیشون تا الان که ۲۰مهره صبح به صبح با حال زار و گریون از پدرش جدا میشد پرهام چون پیش دبستان رفت هم نظم و جمع کردن وسایل یاد گرفت هم جدایی از من تحمل میکنه و خیلی هم بهش خوش گذشته اوایل تا دهم مهر اسم خانومشون بهرامی بود با ۱۴سال سابقه کار خ...
نویسنده :
مامان پریسا
9:22