شیرین کاری گل پسری
گل مامان الان دیگه ١٦ ماهش شده و به خاطر این رشد چشم گیرش میخوام براش کیک بپزم آخه برای روز
جهانی کودک هم کاری نکردم براش چون جفتمون مریض سرما خورده بودیم .
پسرم داره کم کم بزرگ میشه و هر روز شیرین تر از دیروز
عاشق آب پاشیدن هستی با اون صدای قشنگت میگی پاچید . پاچید .
از روی مبل میپری روی باشت ها. و کلی حال میکنی .
از نقاشی کشیدن فقط چشم چشم دو ابرو کشیدن و عکس باب اسفنجی را دوست داری یکی برات بکشه
هفته پیش خط صاف میکشیدی الان دیگه داره منحنی میشه. به من میگی مامان :
من میگم جانم: میگی بدیر( بگیر )بتش (بکش)
چی بکشم مامان ؟
میگی : جو جو باب ابرو ( جوجه - باب اسفنجی - چشم چشم دو ابرو )
هر کسی هر چیزی برات میخره باصدای قشنگت میگی میسی
جادو گری که استادشی . تمام شکلات ها را میریزی تو لوله دستمال بالا سرش میگی : اجی اجی ( اجی مجی لا ترجی )دستت هم بالا سر لوله میچرخونی بعد لوله را برمیداری میگی ایناش (ایناهاشش)
بابا محسن یادت داده اگر جایی گیر کردی به جای اینکه داد و قال راه بییندازی بگی تیک تیک . تا باز بشه . یک بار یه جایی گیر کردی انقدر گفتی تیک تیک هیچی نشد تا بالاخره دا و قال راه انداختی و من اومدم بازت کردم .
از رنگها آبی و قرمز را میشناسی . بیشتر مواقع درست میگی ولی بعضی مواقع هنگ میکنی اشتباه میگی .
یه بار با ماش(ماشین ) از میدون آزادی رد می شدیم . برج آزادی رنگش عوض شد یهو گفتی : ای بی (آبی ) لهجه دار میگی .
بعد حواسم نبود گفتی : ابز(قرمز ) لهجه بریتانیایی داری مامان.
تو کف گرگی زدن استادی که این کار خیلی بدیه. بعدش فوری صداتو نازک میکنی میگی : ناز
امروز برای اولین وقتی از خواب پاشدی گفتی : مامان مامان !!
گفتم بله گفتی پاشو بئیم(بریم) گفتم کجا بئیم ؟ گفتی: عمو (منظورت سی دی عمو پورنگه).
گفتم یا حضرت عباس نه مامان . الان عمو نیست وفته (رفته) عصری میاد. آخه امروز چهار شنبه بود. ولی نه این پسر ما رفت تو پذیرایی سی دی را پیدا کرد و گفت : مامان
چشمم باز کردم گفتم بله ( دیدم سی دی عمو پورنگ دستت گرفتی میگی ایناش ایناش
پاشو بیذار
این اتفاق اولین سری جمله بندی پشت سر هم و با معنی بود که بیان کردی و من مدیون عمو پورنگ هستم .
البته شب و نصفه شب نداره عمو پورنگ که ساعت ٣ نیمه شب میگه عمو . تا نذار ی ول نمیکنه . که من با ترفند تا صبح پرهامو می پیچونم .
یکبار ساعت ٤ صبح میگی ؟ مامان بابا .
التماست میکنم بابا را بیدار نکنی فایده نداره . میری و با توپت به سر بابای بیچاره میزنی میگی بازی .
١٠ دقیقه بازی میکنی میگی مامان بازی . میریم تو اتاق تا بابا بخوابه . نیم ساعت با لوگو ( خونه سازی )
ور میری .ساعت ٥ صبح میشه
میگی مامان ؟ من با گریه (جانم)
مامان عمو(عمو پورنگ) . نه فدات شم عمو خوابیده .
مامان ؟ جانم ؟
بوفه
خلاصه دیگه درخواست ها رابگیر تا ٧ صبح .
اینا برای مواقعیه که شما ساعت ٩ شب به رختخواب بری . و بابا علی را نبینی.
صبح ساعت ٧ میخوابی و ١٠ صبح سر حال پا میشی.