پرهام شیرین زبون من
سلام
امروز میخوام تا جایی که ممکنه از این شیرین زبونی های گل پسری بگم چون هر روز داره به تعدادش اضافه میشه .
این پرهام به خودش میگه پسره
به هاپوش میگه بچه بشین
اسم عروسک خرشو گذاشته توماس ( همون کارتون قطار ابیه)
تمام فعل ها را جوری میگه آدم خنده اش می گیره:
بده بخوریم - بیتو یعنی بیاتو - برو خونتون - بیشین - نگو - ننداز- بینداز- بیده - نچون یا نتون =نکن بکش بو خون=بخون تلبیزون =تلویزیون کنترل تلویزیون = تونورل تلبیزون
این یکی تبدیل شده به = این یه چی = مخفف این یه چی هم شده = ایچینه
بریزم= بیزم بریز = بییز با تشدید
خیلی دوست داره آب از این لیوان به اون لیوان بی اییزه =بریزه
پرهام در حال رقص ( پرهام چه کار میکنی ؟ پرهام میگه : اینجوری - اونجوری
عمو پورنگ یا بقول خودش پیرنگ که قربونش برم بت تقلیدشه خوبه کارهای خوب یاد میده .
دیروز ما را شگفت زده کرد : مثل کارتون تله تابیز که دستاشونو باز میکنند و بغل هم میپرند . ایشون دستاشو باز کرد و به طرف مقابل هم میگه باز کن بعد از فاصله ای میدوه بغلت . ولی اینبار تا دستمو باز کردم گفت : عزیزم یه عزیزم کشدار . چشمام داشت از حدقه میزد بیرون .
رفتیم شهروند تا از چرخ گذاشتمش پایین مثل فر فره رفت لای قفسه ها و بابا علی هم دنبالش من هم یواش یواش رفتم تا رسیدم بهش دیدم یه بسته نودل الیت با یه کاسه اشاتیون که روش چسبیده بود برداشته میگه :
بابا پولی بده بخریم
بابا مامان
یه کتاب شعر برداشتم که ٣ هفته پیش براش شعر میخوندم میگه: کیتاب کیتاب بده بده بده
یکی از شعر های توش معروف به هلو هستش .
متوجه شدم تعداد بیشتری از کلمات را حفظه که من تا به اون کلمات میرسیدم خودش میگفت .
چند وقت پیش در یک اقدام خردمندانه که از من سرزد . تمام کلیپ های عمو پورنگ را تغییر پسوند دادم ودر گوشی ام ذخیره کردم . حالا دیگه راحت شدم . در ماشین -مطب - مترو و حتی موقع خواب پورنگ در دسترسه .بزن دست قشنگه رووو
یه عادت افتضاحی که داره اینه ساعت ١٠ یا ١١ صبح از خواب پا میشه و بعداز ظهرا ساعت ٤ تا٦ میخوابه و شبها تا اشکمونو در نیاره نمی خوابه یعنی ساعت ١ نصفه شب .
پرهام وقتی می خوره زمین با صورت گریه میکنه بجای اینکه بگه لب و دهنم خورد به زمین یا میز میگه :
مامان سیبیلم درد-دندونم اوف اونجا
یه جمله جدید با مزه :
پرهام چشمات چه رنگیه :
نیتونی (زیتونی ) یه کمی هم (شیطونی)
و شب یلدا
مراسم شب یلدا یک کیک خوشگلی پختم چون جایی دعوت داشتم و هول هولکی کیک برداشتم و عکسی ننداختم . یه مناسبت یک سال و نیمه گی آقا پرهام بود هی هی حیف شد ولی این عکسشه :
دقت کنید:
این هم شب یلدا