پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

گل پسر مامان

پرهام شیرین زبون من

1391/10/3 10:04
نویسنده : مامان پریسا
1,598 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز میخوام تا جایی که ممکنه از این شیرین زبونی های گل پسری بگم چون هر روز داره به تعدادش اضافه میشه .

این پرهام  به خودش میگه پسره

به هاپوش میگه بچه بشین

اسم عروسک خرشو   گذاشته  توماس ( همون کارتون قطار ابیه)         

تمام فعل ها را جوری میگه آدم خنده اش می گیره:

بده بخوریم - بیتو یعنی بیاتو - برو خونتون - بیشین - نگو - ننداز- بینداز- بیده - نچون یا نتون =نکن      بکش    بو خون=بخون                        تلبیزون =تلویزیون   کنترل تلویزیون = تونورل تلبیزون

این یکی تبدیل شده به = این یه چی = مخفف این یه چی هم شده = ایچینه

بریزم= بیزم   بریز = بییز با تشدید

 خیلی دوست داره آب از این لیوان به اون لیوان بی اییزه =بریزه

 پرهام در حال رقص ( پرهام چه کار میکنی ؟ پرهام میگه : اینجوری  - اونجوری

عمو پورنگ  یا بقول خودش پیرنگ که قربونش برم بت تقلیدشه  خوبه  کارهای خوب یاد میده .

دیروز ما را شگفت زده کرد : مثل کارتون تله تابیز  که دستاشونو باز میکنند و بغل هم میپرند . ایشون دستاشو باز کرد و به طرف مقابل هم میگه باز کن بعد از فاصله ای میدوه بغلت . ولی اینبار تا دستمو باز کردم گفت : عزیزم  یه عزیزم کشدار . چشمام داشت از حدقه میزد بیرون .تعجب

رفتیم شهروند تا از چرخ گذاشتمش پایین مثل فر فره رفت لای قفسه ها و بابا علی هم دنبالش من هم یواش یواش رفتم تا رسیدم بهش دیدم یه بسته نودل الیت با یه کاسه اشاتیون که روش چسبیده بود برداشته میگه :

بابا پولی بده بخریم

باباتعجب مامانخنده

یه کتاب شعر برداشتم که ٣ هفته پیش براش شعر میخوندم  میگه: کیتاب کیتاب  بده بده بده

یکی از شعر های توش معروف به هلو هستش .

متوجه شدم تعداد بیشتری از کلمات را حفظه که من تا به اون کلمات میرسیدم خودش میگفت .

 چند وقت پیش در یک اقدام خردمندانه که از من سرزد . تمام کلیپ های عمو پورنگ را تغییر پسوند دادم ودر گوشی ام ذخیره کردم . حالا دیگه راحت شدم . در ماشین -مطب - مترو و حتی موقع خواب پورنگ در دسترسه تشویق .بزن دست قشنگه رووو

یه عادت افتضاحی که داره اینه ساعت ١٠ یا ١١ صبح از خواب پا میشه و بعداز ظهرا ساعت ٤ تا٦ میخوابه و شبها تا اشکمونو در نیاره نمی خوابه یعنی ساعت ١ نصفه شب .

پرهام وقتی می خوره زمین با صورت گریه میکنه بجای اینکه بگه لب و دهنم خورد به زمین یا میز میگه :

مامان سیبیلم درد-دندونم اوف اونجا

یه جمله جدید با مزه :

پرهام چشمات چه رنگیه :

نیتونی (زیتونی ) یه کمی هم (شیطونی)

  

و شب یلدا

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

 

مراسم شب یلدا یک کیک خوشگلی پختم چون جایی دعوت داشتم و هول هولکی کیک برداشتم و عکسی ننداختم . یه مناسبت یک سال و نیمه گی آقا پرهام بود هی هی حیف شد ولی این عکسشه :

دقت کنید:

 

این هم شب یلدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

شایسته
2 دی 91 19:21
سلام پاینده باد فرزندان وطنم ایران وبلاگ شما را دیدم مطالب و قالب قشنگی داشت برای افزایش بازدید و افزایش آمار میتونی در آدرس زیر ثبتش کنی همه وبلاگ نویسها هستند ضرر نمیکنید http://fabner.net
زهره مامان آریان
3 دی 91 23:04
یه پیشنهاد دارم برات.صبح سعی کن زودتر بیدارش کنی و سخت مشغولش کن تا خسته بشه.اونوقت خودش بعداز ظهر زودتر خسته میشه و میخوابه.وقتی دو سه روز زودتر بیدار شه کم کم خودش عادت می کنه و شما هم راحت میشید پرهام جوجوی چشم زیتونی و یه کم شیطونی
زهره مامان آریان
3 دی 91 23:05
پرهام جون یکم اینجوری-اونجوری کن خاله ببینم دلم وا شه.می بوسمت.
زهره مامان آریان
4 دی 91 16:54
سلام گلم امروز اس دادی خوابیده بودم الان تازه اس تو دیدم اومدم نت اما هرکاری می کنم ای دی م باز نمیشه. تو خصوصی هم برات ادرس صفحه ای که عکسمو گذاشته بودم تو وب آریان به همراه رمزش گذاشتم.دوباره میذارم برات.برا پرهام عزیزم.
غزال
6 دی 91 19:10
بابا پولی بده بخریم کلی خندیدم به این کارت فسقلی
زهره مامان آریان
24 دی 91 0:04
سلام عزیزم.خوبی؟پرهام گلم خوبه؟راستش این روزا اصلا حس و هال اس بازی ندارم ببخشید اگه جوابتو دیر میدم.چون همشون رو دیر می بینم. چرا هنوز آپ نکردی؟ پرهام گلم رو ببوس
زهره مامان آریان
11 بهمن 91 0:26
کجایی پس خانومی؟؟؟؟
ژاله
19 بهمن 91 20:13
بسم الله سلام خوبین انشالله؟ خواهش میکنم...نه من از بچگی با خانواده دیدن عمو میرفتیم دیگه الانم که بزرگ شدم عمو برام همون عموی بچگیه.. تا جایی که من میدونم بچه های بالای 7 سال رو میبرن توی استدیو...چون کوچیکترا غریبی میکنن وسط برنامه گریه میکنن و... کد آهنگش رو انشالله براتون میذارم..