تولد سه سالگی

سلام اگر بشه میخوام عکس های تولد سه سالگی پرهامم. اینجا بزارم

این روزها پرهام بیک همدم و دوست احتیاج داره. بیشتر دوست داره دوستش پنج ساله باشه 

آنقدر. دوست های خوبی میشن که اصلا انگار با من کار ندارن 

وقتی میریم گاوداری. دنیا نوه عموی پنج ساله عمو جهانگیر.  دست پرهام میکشه با خودش میبره 

دنیا احساس. بزرگی میکنه کفشهای پرهام پاش میکنه غذا دهنش میذاره 

خلاصه. بدون اینکه اخلاق پرهام  بدونه جوری باهاش. صحبت میکنه پرهام فقط به حرفهای دنیا گوش میده

دیروز که گاوداری بودیم بچه ها خیلی بودن. مهمون هم داشتن با یه دختر. شش ساله. به اسم عسل 

دنیا و عسل  و پرهام از هم جدا نمیشدن.  تا موقع رفتن عسل رسید. به مامان عسل  گفت کجا می خواهید. برید؟ 

گفتن خونمون 

پرهام میگه نه نرید من میخواستم با دخترتون گدم.  (قدم). بزنم

میخواستم یک تولد کوچک در پارک بگیرم واسه پسرم. ولی به علت فوتبال ایران و نیجریه

در منزل برگزار شد 

ماه پیش هم تولد دو سالگی پسر عمو رادمهر بود که جشن مفصلی بود. عکسهای اونم با کامپیوتر میذارم