پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

گل پسر مامان

پرهام لوس شده

1392/6/4 18:11
نویسنده : مامان پریسا
1,316 بازدید
اشتراک گذاری

بازم سلام

پرهام این روزا قلدر شده . میخواد به همه دستور بده .

حرفشو گوش نکنیم جنگ جهانی میشه .. گوش بکنیم هم زور میگه ....

خدا نکنه صبح چشمشو باز کنه و بچیزی گیر بده.

مثلا یه روز صبح پا شده میگه : اون زیر چیه ؟

میگم چی؟ میره پایه فلزی مبل میگیره میگه اینو میگم اینو.

فهمیدم تو فاز گیره .... گفتم پایه مبله دیگه ... ندیده بودی؟ پرهام: کی اینو چسبونده ؟ چرا چسبونده ؟بکنش.... باید بکنیش .گریه

ای خدا ااااااا منو بکش . فهمیدم گرسنه شه . صبحانه میارم و .....

روز دیگه:

پرهام بیا جیش کن بریم خامه بخریم . نون بخریم و شیر کاکائو و.... بیاییم صبحانه بخوریم

پرهام: نمیکنم نمیام . صبحانه هم اصن نمیخوام .

من : وا باز چته؟ از دنده چپ بلند شدی ؟

بغلش کردم بردمش دستشویی آنچنان هوار ها و گریه ای کرد . میترسم هر کس از پشت درمون رد بشه فکر کنه دارم میزنمش ؟ بی خیالش شدم تلویزیون روشن کردم . نشست کارتون دید.

منم بی سرو صدا آروم رفتم از خونه بیرون خرید کنم دویدم دویدم تا به سوپر رسیدم و دوباره برعکس . تا رسیدم خونه . اومده جلو در دست به کمر ... یه پا جلو یه عقب حق بجانب میگه  تو تا حالا چجا بودی؟

منو بگو فکر کردم آقا ترسیده . انقدر دویده بودم نفسم در نمی اومد برا این نیم وجبی توضیح بدم

خلاصه گفتم : بین برات چی خریدم ؟شیر کاکائو خامه نون . الان با چایی صبحانه میخوریم .

گریه و زاری من نمی خورم !!!!

چرا ؟

خودم میخوام بخرم . برو پسش  بده . ای وای . هر جمله گول زنکی که بلد بودم گفتم. باشه بیا صبحانه بخور با هم میریم شیر کاکائو را پس میدیم خب ؟

انقدر جیغ و گریه کرد صدا بصدا نمیرسید : دیگه سیم فاز و نولم چسبید بهم هنگ کردم: یه جیغی کشیدم یسان غرش شیر . با تمام وجودم . آخیش پرهام ساکت شد .

چشممو باز کردم دیدم ترسیده . اومد بغلم .پروژه شروع شد؟ نازم کن . بغلم کن . بوسم کن .

 و مثل موش شد. هم جیش کرد هم صبحانه خورد.آدم شد. همون طور باهاش حرف میزدم: وقتی میگم اینکارو بکن حرف گوش کن . وقتی میگم غذاتو بخور بخور  اذیت نکن. 

از خودم بدم اومد عذاب وجدان شدید داشتم. ولی خیلی خوب شد از اون بعد بیشتر از قبل عاشق هم شدیم.

حالا تاثیر حرف من : دو روز بعد : به اسبش میگه بیا خیار بخور----- بخور ---- بعد دستشو به نشانه اخطار تکون میده :

وقتی بهت میگم بخور یعنی بخور .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

زنمو
6 شهریور 92 1:05
سلام پرهام جونم چرا شما بچه ها به یه مقطعی میرسید اینقدر لجباز میشد ؟ ما مامانا هم یه وقتهایی زیادی دوست داریم امرو نهی کنیم اما شما ها هم یه کمی گوش به حرف بدید آخه اگه یه وقتهایی هم جیغ بنفش رو نزنیم هر حرفی بهتون بزنیم به قول دایی فرهاد رادمهر حرفهامون کمونه میکنه به خودمون.پس مثل وبت گل پسر باش
مرضیه
12 شهریور 92 9:09
قربون قلدر بازیت گل پسر .... یعنی من موندم ما مامانا از دست این وروجکا چیکار کنیم !!!!!!!!!!!
مامان آوينا
30 شهریور 92 8:28
عزيزم منم گاهي بايد صدامو بلند كنم تا آرامش داشته باشيم ولي بعدش عذاب وجدان ديوونم ميكنه گاهي آدم ميميونه با اين وروجكا چكار كنه؟؟؟؟؟؟؟؟ واسه پرهام قلدر و شيطون
زهره مامان آریان
9 مهر 92 6:23
تجربه به من ثابت کرده هیچ نوع ناز کشیدنی مثله یه جیغ بنفش اثر نمی کنه. خداییش خودم گاهی ده بار یه چیزو آروم به آریان میگم گوش نمیده همینکه داد می کشم سریع عمل می کنه. یک همچین تجربیات مفیدی دارم من